توران میرهادی فراتر از یک استاد

توران میرهادی فراتر از یک استاد

متن کامل سخنرانی شهرداد میرزایی در برنامه شب نود سالگی زنده‌یاد توران میرهادی

حرف‌های من درباره موضوع ساده‌تری است. این که: مسئله توران میرهادی چه بود؟ به دنبال چه بود؟

برای بسیاری از ما مشخص است که او چه کرد و این که او چه کارها و راه‌هایی از او برجا مانده است. اما تصور من این است که: ما کم و بیش نمی‌دانیم او با چه انگیزه‌ای این کارها را کرد و چگونه؟ این «چرا و چگونه» راز نفوذ کلام و اعتبار کارنامه توران میرهادی است: سهل و ممتنعی که سخت فهمیده می‌شود.
او که بود؟ بنیان‌گذار شورای کتاب کودک؟ مادر تعلیم تربیت؟ مادر ادبیات کودکان و نوجوانان ایران؟ بنیان‌گذار دانشنامه‌نویسی برای کودکان؟ استاد آموزش و پرورش؟ بنیان‌گذار مدارس خلاق و مشارکتی؟ همه این‌ها و یا چیزی دیگر؟

توران میرهادی چه کرد؟

شالوده اندیشه توران میرهادی، بر باور به مشارکت در ایجاد جامعه‌ای سعادتمند بنا نهاده شده است. وی اعتقادی به رقابت به عنوان عامل پیش برنده جامعه نداشت. راهبرد او در توسعه آموزش و پرورش بر مبنای مشارکت بود. او باور داشت ما با هویت و بهره‌جویی از غنای فرهنگی هر منطقه‌ از جهان است که می‌توانیم تنوع فرهنگی را در جهان جان بدهیم. همه این‌ آموزه‌ها را در جای‌جای کارهای او از مدرسه فرهاد تا فرهنگنامه، و از شورای کتاب کودک تا شورای صلح و همه طرح‌های دیگرش می‌توان دید. این آموزه‌ها نخ تسبیحی است که مهره‌های درخشان تلاش‌هایش را به هم می‌پیوندد. مشارکت در ارتقاء سطح دانایی و توانایی‌های نسل آینده ایران، از جمله تلاش سترگی که در تالیف و نشر فرهنگنامه کودکان و نوجوانان انجام شد، به این امید بود که نسل‌های بعد، تعریف دقیق‌تری از نقش انسان ایرانی در جامعه جهانی داشته باشند. نقشی که برده‌وار نیست و در راهکارهای رایج جهان خود را بی‌اختیار نمی‌داند. نسلی که با فرهنگنامه هویت معین‌تری پیدا می‌کند. توانایی‌ها و دانایی‌های بیشتری را پیدا می‌کند و مشکلاتی را حل می‌کند که نسل ما نتوانست. همچون نسلی که از لابه‌لای کتابخانه‌ها و کارگاه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دهه پنجاه و شصت درآمد و امروزه در هر حوزه‌ای از فعالیت‌های توسعه‌ای کشور که نگاه می‌کنیم، آنان را کوشا و بالنده می‌بینیم.

هدف او چه بود؟

توران میرهادی به دنبال چه بود؟ آیا شورشی آرمان‌خواهی بود که جبر دوران باعث تغییر یا کاهش انگیزه‌هایش شده بود؟ یا انسان‌گرایی ناسیونالیست که نیتش پررنگ کردن نام ایران بود؟ دانش‌نامه‌نویسی‌ پرتلاش؟ یا معلمی پرشوق؟ یا دانشجویی همیشگی؟

از او پرسیده بودم که چرا این و چرا آن؟ گفته بود که «من برای زندگی خودم فلسفه‌ای دارم و همه چیز از آن منظر نگاه می‌کنم».  این که آن منظر چیست؟ شرح مفصلی است که در واقع زندگی اوست. اما او به دنبال تغییر بود و پرورش انسان‌هایی که توانایی این تغییر را داشته باشند. از نظر من کار او را نمی‌توان به ادبیات کودک و نوجوان یا مدرسه فرهاد، یا شورای کتاب، یا شورای صلح، یا فرهنگنامه کودکان و نوجوانان ایران یا ترویج علم یا کتابخانه‌‌های روستایی یا طرح‌های و نهادهای متعددی که او در ایجادشان نقشی مهم داشت، فروکاست. برای توران میرهادی، همه این‌ها ابزار بود. آموزش و پرورش هم ابزار بود، ابزاری برای رسیدن به آرمان‌هایش، برای تغییر جامعه‌ای که مبانی‌اش را با پول می‌سنجد و نه توانایی‌های آدمی. جامعه‌ای که عدالت را در امکانات آموزش خوب برای همه می‌‌بینید نه آموزش رده‌بندی شده بر مبنای پرداخت شهریه. از همین رو بود که مخالف نخبه‌پروری و استعدادهای درخشان و مدارس نمونه مردمی و دانشگاه‌های پیشرو بود. می‌‌گفت نتیجه این روش‌ها را امروز باید در اروپا و امریکا دید. این‌ها برده‌پروری می‌‌کنند. می‌‌خواست کودکان و نوجوانان ما پر بشوند از خودشان و خالی بشوند از هر چیز دیگر. که سهم و نقش و رنگ خودشان را در تولید و فرهنگ جهان نمایان کنند: پس ما کجا هستیم؟ چه می‌‌نویسیم؟ نویسندگان ما کدامند؟ تصویرگران ما جایشان کجاست؟ طعم و عطر ایرانی در فرهنگ جهان کجاست؟

پروژه توران میرهادی نهادسازی برای ارتقائ سطح فرهنگی و آموزشی جامعه بود. او به دنبال اصلاح بود.

نگاهی ژرف

توران میرهادی فلسفه‌ای برای تلاش‌هایش داشت، در چشم‌اندازی اگر چه دور، جامعه شاد و خوشبخت را می‌خواست. هنگامی که از ایران حرف می‌زد رویکرد ملی‌گرایانه نداشت، بلکه موضعش ادای مسئولیت هر کسی به سهم خود بود، در هر جغرافیایی، نه پان‌ایرانیسمی کور. رویایش برداشتن ذهنیت‌های درون مرزی و بی‌معنا کردن‌ جنگ‌های کور بود. تصویر حقیقتش بهشتی بود روی زمین که سوداگران سرمایه تابش نمی‌آورند. بهشتی بدون فقر و بدون جهل و بدون ترس.

این رویا، اندیشه توران را به جهان عرضه می‌‌کند، گیرم که فروتنانه از شماره ۳۱ شهید وحید نظری که نشان بدهد راه رستگاری کدام سوست. آموزش را به مثابه برخورداری از عدالت در آگاهی و دانش می‌‌خواست و پرورش را به مثابه ابزار ساخت یک جامعه اخلاق‌مدار. به راستی از کسانی بود که جامعه را می‌‌سازند.

سودایش این بود که سوداهایتان را کوچک کنید. خوشبختی شما بخشی از سعادت همه است. رقابتی برای رستگاری نیست. او فلسفه‌ورزی می‌‌کرد. اما فیلسوف نبود؟ مگر نگفته بود «معصومیت کودکان به هر انسانی یادآور می‌‌شود که کیست و چه می‌‌تواند باشد» مگر نگفته بود: «از فقر مردم ثروت میاندوز» فیلسوفانه‌تر از این کلام هست آیا؟»
از او پرسیده بودم اگر مسئولیتی در کشور داشتی از کجا شروع می‌کردی گفته بود «از همه جا شروع می‌کردم» اما واقعیت این بود که او همواره از خودش شروع می‌‌کرد. همه روزه دوباره و همیشه. از او وصیتی ندیدم، حتمن سلوکش، وصیت او بوده است. مظلومانه اما استوار و پایدار.

اسطوره ای نبود و سوگی نداشت چرا که زندگی‌اش را در اعلای کمال برای اعتلای انسان ایرانی پیش برد. برای آن که این سرزمین چیزی بهتر باشد از آن چه پدران و مادرانمان برای ما گذاشتند.

میراث توران میرهادی مسئولیت است برای ما. در پهنه این سرزمین بزرگ در کوچه باغ‌های نیشابور، خاکراه‌های زابل، کوه‌راه‌های کردستان، و سبزراه‌های گیلان و برای روستاییان بشاگرد و آوارگان افغان، برای معاودان عراقی و جنگ‌زدگان سوری و برای هر بی‌وطنی در این جهان.

توران میرهادی فراتر از یک متخصص، فراتر از یک دانشمند، فراتر از یک نویسنده، فراتر از یک مادر، فراتر یک بنیان‌گذار، برای جامعه ما یک مصلح بود.

شهرداد میرزایی / ۱۹تیر ۱۳۹۶

شب نود سالگی زنده یاد توران میرهادی در سالروز تولد ایشان  با حضور و سخنرانی ایران گرگین، نوش‌آفرین انصاری، گلی امامی، زهره قایینی و شهرداد میرزایی، عصر روز دوشنبه ۱۹ تیرماه ۱۳۹۶ در کانون زبان پارسی برگزار شد.


۲۲ تير ۱۳۹۶