سیامک گلشیری: هر نویسنده‌ای از عهده نوشتن برای بچه ها بر نمی‌آید

سیامک گلشیری: هر نویسنده‌ای از عهده نوشتن برای بچه ها بر نمی‌آید خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- ملیسا معمار: سیامک گلشیری از نویسندگانی است که علاوه بر حوزه بزرگسال در حوزه نوجوان هم فعالیت دارد. این نویسنده و مترجم، فعالیت ادبی‌اش را از سال ۱۳۷۰ آغاز کرد و نخستین داستان کوتاهش به نام «یک شب، دیروقت» در سال ۱۳۷۳ در مجلهٔ آدینه به چاپ رسید و در سال ۱۳۷۷ نخستین مجموعه ‌داستانش با عنوان «از عشق و مرگ» در حوزه بزرگسال منتشر شد. نخستین اثر گلشیری در حوزه نوجوان، رمان «تهران کوچه اشباح» بود که در سال 1386 منتشر شد. این کتاب نخستین جلد از مجموعه پنج‌گانه‌ «خون‌آشام» است که در فهرست کاتالوگ کلاغ سفید کتابخانه‌ بین‌المللی مونیخ سال
نوجوان کتابی را در دست می‌گیرد که واقعا بتواند آن را تا آخر بخواند و شوخی هم ندارد. من و شما هم هرچقدر برایش در مورد کتابی توضیح بدهیم، وقتی کتاب کشش نداشته باشد، حاضر نیست آن را بخواند، در حالی که در ادبیات بزرگسال اینطور نیست
۲۰۱۴ جای گرفته و پرفروش‌ترین مجموعه‌رمان تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ایران لقب داده‌اند. بر این اساس، درباره گرایش نویسندگان بزرگسال به حوزه کودک و نوجوان با او گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

چرا اخیرا تعداد نویسنده‌های بزرگسالی که به حوزه کودک و نوجوان روی‌آورده‌اند، افزایش پیدا کرده است؟
شاید چون تیراژها در ادبیات بزرگسال آن‌قدر زیاد نیست و یا اینکه نویسنده فکر کرده در ادبیات نوجوان بیشتر می‌تواند خواننده پیدا کند و با استقبال زیادی مواجه شود. به هر حال به وضعیت جامعه‌ ما برمی‌گردد، به وضعیت مطالعه و کتاب. نویسنده مدت‌ها می‌نشنید و رمانی می‌نویسد و بعد می‌بیند هیچ خبری نشده و حتی یک نقد هم روی کتابش ننوشته‌اند. اصلاً جایی نیست که نقد بنویسند. همه‌ اینها سرخورده‌اش می‌کند.  

زیاد بودن مخاطب کودک و نوجوان و بازار کتاب کودک چه تاثیری در این گرایش داشته است؟
قطعا بی‌تأثیر نیست. فقط امیدوارم کم‌کم تعداد آثار خوب ایرانی آن‌قدر زیاد شود که جای آثار خارجی را بگیرند.

به نظر شما این نویسنده‌ها تا چه اندازه توانسته‌اند در حوزه کودک و نوجوان موفق عمل کنند؟
ببینید، بحث ادبیات نوجوان به گمان من بحث خیلی جدی است و از ادبیات بزرگسال متفاوت است. اینجا با نوجوانان سر و کار داریم. نوجوان کتابی را در دست می‌گیرد که واقعا بتواند آن را تا آخر بخواند و شوخی هم ندارد. من و شما هم هرچقدر برایش در مورد کتابی توضیح بدهیم، وقتی کتاب کشش نداشته باشد، حاضر نیست آن را بخواند، در حالی که در ادبیات بزرگسال اینطور نیست. تجربه ثابت کرده بزرگسالان از مقالات، جوایز و خیلی تبلیغات دیگر تأثیر می‌گیرند، هرچند این
تجربه ثابت کرده بزرگسالان از مقالات، جوایز و خیلی تبلیغات دیگر تأثیر می‌گیرند، هرچند این تأثیر کوتاه‌مدت است. اما این تبلیغات روی نوجوانان بی‌تأثیر است و باید به مدارس رفت و دید آن تعداد از نوجوانان کتابخوان، مشغول خواندن چه کتاب‌هایی هستند
تأثیر کوتاه‌مدت است. اما این تبلیغات روی نوجوانان بی‌تأثیر است. باید به مدارس رفت و دید آن تعداد از نوجوانان کتابخوان، مشغول خواندن چه کتاب‌هایی هستند. حتی جوایز نوجوان هم به عقیده‌ من آن‌چنان تأثیری ندارد، چون دیده‌ام جوایز گاهی سراغ کتاب‌هایی رفته‌اند که خوانده نشده و خواسته‌اند اینطور کتابی را جا بیاندازند. اما محال است نوجوان این چیزها را بپذیرد.

آیا صرفاً نویسنده بودن می‌تواند دلیل موجهی باشد که نویسنده‌ها وارد هر حوزه و هر گروه سنی شوند؟
به هیچ عنوان. در جلسه‌ای که مربوط به آثار نوجوان بود، نویسنده‌ای شروع کرد به خواندن رمانی که به تازگی برای نوجوانان نوشته بود. نثر عجیبی داشت که حتی برای خواننده‌ بزرگسال هم قابل فهم نبود. نثری که اصلاً داستانی نبود. بماند که کسی اصلاً حرفی نزد، اما یک خط از آن رمان را هیچ نوجوانی نخواهد خواند. گاهی رمانی را باز کرده‌ام که بخوانم، اما وحشت کرده‌ام از اینکه چطور ناشر حاضر شده چنین چیزی را به اسم رمان نوجوان چاپ کند. حتی یک صحنه‌ جذاب هم در کتاب نبوده است، یک صحنه که برای خواننده‌ نوجوان جذابیت به‌وجود بیاورد. آن‌وقت فکر کرده‌ام بی‌خود نیست می‌روند دنبال رمان خارجی. جالب است که بعضی جاها برای چنین رمان‌هایی تبلیغات هم می‌کنند. رمان نوجوان ویژگی‌هایی دارد که منحصر به خودش است و بدون شک هر رمان‌نویسی نمی‌تواند به سراغش برود.

حوزه نوجوان چه ویژگی‌هایی دارد که منحصر به خودش است؟
به اعتقاد من نخستین ویژگی به خود نویسنده برمی‌گردد. نویسنده‌ای که کودکی و نوجوانی‌اش را از دست داده باشد، مطلقا نمی‌تواند داستان نوجوان بنویسد. می‌خواهم بگویم باید نوجوان مانده باشد، با ویژگی‌های یک نوجوان. در مورد خود اثر، باید حتماً یکی یا چند نفر
برخی آثار ایرانی دست به دست توی مدراس بین نوجوانان می‌گردد اما در کشور ما خیلی راحت نادیده‌اش می‌گیرند، درحالی که کافی‌ بود پای یک اثر موفق به آن‌طرف می‌رسید یقیناً بقیه را هم دنبال خودش می‌کشید
از شخصیت‌های اصلی نوجوان باشند، چون نوجوان احتیاج دارد با شخصیتی هم قد و اندازه‌ خودش همذات‌پنداری کند. کشمکش‌های زیاد و زبان داستانی از ویژگی‌های دیگر این ژانر است. به‌نظر من در رمان نوجوان باید حرکت زیادی وجود داشته باشد، برخلاف بعضی از رمان‌های بزرگسال و ویژگی‌های دیگر.

شما به عنوان نویسنده‌ای که هم در حوزه بزرگسال و هم حوزه نوجوان آثاری خلق کرده است، نوشتن برای کدام حوزه را سخت‌تر می‌دانید؟
من شخصا نمی‌توانم بگویم کدام سخت‌تر است. گاهی با خودم فکر کرده‌ام مرزی بین این دو قائل نیستم. همواره سعی کرده‌ام رمان‌های بزرگسالم نیز همانطور کشش داشته باشند، حتی در اتفاقات درونی. 

فکر می‌کنید آثار ایرانی که در حال حاضر توانسته‌اند با مخاطب ارتباط زیادی برقرار کنند، می‌توانند راهی در خارج از کشور باز کنند؟
بسیاری از نوجوانان برای من پیغام می‌فرستند که اگر فلان کتابم ترجمه می‌شد، آن‌طرف با استقبال روبه‌رو می‌شد و یا بلافاصله فیلمش می‌کردند. شک ندارم که این اتفاق می‌توانست برای بعضی از کتاب‌های من و همکارانم بیا‌فتد. اما اینجا برای این چیزها ارزش قائل نیستند. هر کشور دیگری بود، خود مسئولان این کارها را انجام می‌دادند. آثارشان را ترجمه می‌کردند و به جهان عرضه می‌کردند. اما اینجا چه‌کار کرده‌اند؟ برخی آثار ایرانی دست به دست توی مدراس بین نوجوانان می‌گردد اما خیلی راحت نادیده‌اش می‌گیرند. درحالی که کافی‌ بود پای یک اثر موفق به آن‌طرف می‌رسید، یقیناً بقیه را هم دنبال خودش می‌کشید.

۱۷ دى ۱۳۹۶