اسلامی: علاقه کودکان به ریتم شاعران را از پرداختن به قالب‌های دیگر باز داشته است

اسلامی: علاقه کودکان به ریتم شاعران را از پرداختن به قالب‌های دیگر باز داشته است

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) شعر کودک در ایران پیشینه زیادی ندارد و به کمتر از صد سال می‌رسد. شروع شعر کودک با شعرهای پندآموز شاعرانی مانند ملک‌شعرای بهار، ایرج‌میرزا و غیره همراه بوده و بیشتر هدفشان تربیت بچه‌ها به واسطه شعر بوده است. بعدها افرادی مانند مرحوم باغچه‌بان با رویکرد جدیدتری به شعر کودک نگریستند و سعی کردند وارد دنیای کودکان شوند و از اندرزدادن و نصحیت کردن پرهیز کنند. به مرور زمان شعر کودک دست‌خوش تغییر و تحولاتی شد تا به شعر کودک امروز رسید. اما این‌که با توجه به تغییرات دنیا، ذائقه و فضای ذهنی کودکان امروز این اشعار تا چه اندازه توانسته برای کودکان جذاب و تاثیرگذار باشد موضوعی است که در گفت‌وگو با مریم اسلامی‌ از شاعران و نویسندگان کودک معاصر، برگزیده دو دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش شعر کودک و نوجوان، داور چندین جشنواره بین‌المللی و ملی شعر در مدیریت آفرینش های ادبی کانون پرورش فکری و دبیر شعر مجله سروش خردسال مطرح کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید: 

نظر شما شعر کودک تا چه اندازه توانسته در جذب مخاطب موفق عمل کند؟
امروزه در کشور ما به نسبت گذشته شعر کودک جایگاه ویژه‌تری پیدا کرده، شاعران بیشتری به طور تخصصی در این حوزه کار می‌کنند و والدین نیز اشتیاق خوبی در خرید کتاب برای کودکان خود نشان می‌دهند و این عوامل نشان می‌دهد که شعر کودک مخاطب خود را دارد. اما تعریف مخاطب مقوله دیگری است که امروزه در کشور ما به شدت نیازمند بازنگری و توجه است. مخاطب ادبیات کودک در ایران فعلا کودکانی برخوردار از استانداردهای متوسط زندگی، جسمی و روانی هستند. در حالی‌که مخاطب ادبیات و شعر کودک فقط این کودکان نیستند. کودکان با نیازهای خاص به ویژه کودکان طلاق، کودکان تک والد، کودکان معلول، کودکان کار، کودکان آسیب دیده روحی، کودکان با بیماری‌های خاص و غیره غالبا از دایره مخاطبان آثار ما خارج‌اند. امروزه کمتر شعر هم‌دلانه‌ای برای این گروه از کودکان که آمارشان کم نیست داریم و در این زمینه شاعران کودک باید توجه و تمرکز ویژه‌ای داشته باشند. در واقع شعر کودک باید دایره مخاطبانش را وسیع کند.

نظر شما درباره انتقال پیام‌های بزرگ‌سالانه به کودکان چیست؟
خیلی ناامید کننده است اگر شاعران کودک بخواهند موضوعات و پیام‌های بزرگسالانه را در قالب شعر به کودکان منتقل کنند. این یعنی تعریف اشتباه از شعر و شاعر کودک. شاعر باید از زاویه دید کودکان به دنیا و اتفاقات پیرامون نگاه کند، نگاه او باید حاصل درآمیختگی ذهنی وی با تجربیات محدود کودک و شناخت او از جهان اطراف باشد و برای این کار باید به اندازه کودکان در کشف پدیده‌های اطراف با نگاهی تازه‌تر بکوشد و از یافتن آن‌ها غرق در لذت و شگفت زدگی شود و همین کشف و لذت و ذوق زدگی را در زبان و ساختاری متناسب با تجربه‌های زبانی کودک و میزان وسعت دایره واژگانی او در قالب شعر کودک به او ارایه کند. از طرفی شاعر کودک باید از بیان مطالب و موضوعات بزرگسالانه برای کودکان پرهیز کند.

وضعیت انتشار شعر‌ها در کتاب‌های درسی چگونه است؟
به نظر می‌رسد نیاز است در ملاک‌های انتخاب بعضی از شعرها در کتاب‌های درسی بازنگری شود. شعرهای صرفا آموزشی با پیام‌هایی مستقیم و بدون نگاه‌های تازه و کشف‌های شاعرانه و جذاب برای کودکان، لذت خواندن شعر را از آنان می‌گیرد و آنها دیگر گرایشی به خواندن سایر اشعار و کتاب‌ها ندارند.

آیا شعر کودک  به ابزاری برای ارتباط و از طرفی کنترل بچه‌ها تبدیل شده است؟
به اعتقاد من شعر می‌تواند ابزاری برای ارتباط باشد، ارتباط بین جهان بینی شاعر و مخاطب، ارتباط بین کشف و شهودهای شاعر و مخاطب و تماشا از زاویه دیدی که او برای کشف جهان شاعرانه‌اش به مخاطب پیشنهاد می‌دهد، اما قطعا ابزاری برای کنترل نیست. کنترل‌گری کار شعر کودک نیست و اگر در مواردی از این ابزار استفاده شده یا می‌شود بعید می‌دانم که خروجی و نتیجه‌ای مطلوب یا در حد انتظار داشته باشد.

به نظر شما شعریت، آثار کودک از کجا نشات می‌گیرد؟
به نظر من همه چیز به شاعر برمی‌گردد. شاعر است که شعر کودک و نوجوان را خلق می‌کند. نوع نگاه، زاویه دید، انتخاب موضوع، خیال انگیزی، نوع برخورد با پدیده‌ها و... در مجموع شعریت یک شعر را تشکیل می‌دهد.

 چرا در شعر کودک از ساختار تخیل کودکانه بحثی به میان نیامده است و توجه نشده به اینکه خیال در کودکان چگونه عمل می‌کند؟
شعر کودک، عناصر، ابزار و باید و نبایدهای خاص و مهمی دارد. خیلی از مسایل و مشکلات از آنجا ناشی می‌شود که بعضی‌ها شعر سرودن برای کودکان را امری سهل و ساده تلقی می‌کنند. این در حالی است که سرودن برای کودکان به دلیل این‌که تجربه و وسعت واژگانی محدودی دارند و جهان ذهنی و به تبع آن زاویه نگاه آن‌ها با بزرگسالان متفاوت است امری دشوار است. از سویی دیگر وارد شدن شاعرانی که به این ابزار و عناصر آشنا نیستند و به دلیل سهل شمردن شعر سرایی برای کودکان وارد این کار شده‌اند آسیب زاست و از طرفی متاسفانه غالبا شاعران ما اهل مطالعه جدی در حوزه شعر کودک نیستند. از دیگر سو پژوهش‌های ارزشمند نیز در این حوزه کم انجام شده است.

شاعران تا چه اندازه توانسته‌اند شعر را همچون بازی کودکانه ارائه کنند؟
در حوزه شعر کودک شاعری موفق است که از کلی‌گویی و آوردن چند موضوع پشت سرهم و همچنین درگیر کردن ذهن کودک با چند خیال و تصویر ذهنی در یک شعر پرهیز کند. هر چقدر شاعر جزئی نگرتر باشد و بر چیزهای کوچک و ساده که در حوصله و تجربه کودک است تمرکز کند و همچنین از طرح موضوعات انتزاعی بپرهیزد در ایجاد ارتباط با مخاطب موفق‌تر است. 

به نظر شما نوآوری و تجربه قالب‌های جدید در شکل‌دهی به شعر کودک  چه جایگاهی دارد؟
نوآوری در ساختار و فرم شعر کودک از نیازها و دغدغه‌های این حوزه است. قالب چهارپاره به قالبی تکراری هم برای مخاطب و هم برای سرایندگان شعر کودک تبدیل شده. باید به قالب‌های دیگری فکر کرد. قالب‌هایی مثل نیمایی یا سپید که البته شاعرانی اندک در این  قالب‌ها اشعاری سروده‌اند اما شاید توجه و علاقه کودکان به ریتم و موسیقی باعث شده شاعران زیادی به این قالب‌ها فکر نکنند.

جایگاه و وضعیت نقد در حوزه شعر کودک چگونه است؟
شاید بتوان گفت که نقد اصولی، صحیح و به روز در حوزه شعر کودک در ایران نداریم. نقد در کشور ما از معرفی کتاب فراتر نمی‌رود. دانش اغلب منتقدین ناکافی و به روز نشده است. شماری از منتقدین حوزه شعر کودک حتی به وزن شعر اشراف ندارند و همین مساله باعث شده نقد کارکرد مهم خود را از دست بدهد و البته شاعران هم از نقد منتفع نشده و چیزی به دانسته‌هایشان اضافه نشود.

یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵


۱۷ بهمن ۱۳۹۵