صادق صندوقی پیشکسوت تصویرگری درگذشت.

صادق صندوقی پیشکسوت تصویرگری درگذشت. صادق صندوقی یکی از پیشکسوتان حوزه تصویرگری کتاب‌های درسی و همچنین آثار کودک و نوجوان، ساعاتی پیش درگذشت.

صندوقی متولد سال ۱۳۲۵ در همدان بود که پس از تصویرگری قصه‌های قرآنی به عنوان یک تصویرگر کتاب شناخته شد. از جمله آثار شناخته‌شده وی تصویرگری اصحاب فیل در کتاب‌های درسی مدارس بود.

از صندوقی در ششمین دوسالانه تصویرگری در بخش تصویرگری کتاب به عنوان پیشکسوت تصویرگری ایران تجلیل به عمل آمده بود. پس از انقلاب، بسیاری از کتاب‌های ژول ورن در ایران چاپ شدند که تصویرگری‌ جلدشان توسط وی انجام شده بود.

این پیشکسوت تصویرگری در آخرین ساعات شب گذشته در سن ۷۲ سالگی درگذشت. وی در حال طی دوره درمان بود که متاسفانه درمانش با موفقیت انجام نشد.زنده‌یاد صندوقی روز گذشته مورد عمل جراحی قرار گرفت اما متاسفانه عمل جراحی موفقیت‌آمیز نبود و ساعتی پیش ما صادق صندوقی را از دست دادیم که بی‌شک این اتفاق ناگوار ضایعه‌ای تلخ برای جامعه فرهنگی ماست.

معاون فرهنگی موسسه خانه کتاب ضمن تسلیت این ضایعه به خانواده زنده‌یاد صندوقی و اهالی قلم گفت: به احتمال زیاد مراسم خاکسپاری زنده‌یاد صادق صندوقی روز جمعه (دوم شهریورماه) در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار خواهد شد اما هنوز چیزی قطعی نیست و خبرهای تکمیلی به زودی اعلام خواهد شد.

به گزارش مجله شبانه و از زبان استاد صادق صندوقی : 

امروز وقتی حس زندگی را از زاویه همان قاب قدیمی نظاره می‌کند دشتی سبز پیش چشمانش جلوه‌گری می‌کند و ناخودآگاه خاطره آن روز کلاس اول در ذهنش مجسم می‌شود. همان روزی که مسیر اهداف آینده‌اش را پیدا کرد و جاده‌ای هموار ساخت تا به اوج هنر دست پیدا کند.

صادق صندوقی، در سال 1325 در شهر همدان به دنیا آمد. علاقه‌اش به هنر نقاشی موجب شد تا امروز نامی ماندگار در کتاب‌های درسی بر جا گذارد. امسال از سوی ششمین دوسالانه تصویرگری در بخش تصویرگری کتاب به عنوان پیشکسوت تصویرگری ایران از وی تجلیل شد.

«قبل از این‌که وارد دبستان شوم کتاب‌های برادرم را که تصاویری سیاه و سفید داشت، رنگ‌آمیزی می‌کردم. این علاقه کم کم در من ایجاد شد و شروع به نقاشی کردم. هیچ وقت خاطره روز اول مدرسه از یادم نمی‌رود اگر آن روز معلم برخورد تندی با من می‌کرد معلوم نبود که امروز سرنوشت چه تقدیری را برایم رقم می‌زد.»

صادق صندوقی تصویرگر کتاب‌های درسی از آن روزها می‌گوید: روز اول مدرسه بود. بچه‌ها در کلاس شلوغ می‌کردند و معلم مان برای ساعتی کلاس را ترک کرد و به بچه‌ها گفت: «تا برمی‌گردم هر کدامتان یک نقاشی بکشید.» تصویری از یک خرگوش کشیدم و برای یکی از همکلاسی‌هایم همان تصویر را طراحی کردم. در دفتر چند نفر دیگر هم همین تصویر کشیده شد مبصرمان که دو سال هم از بچه‌های کلاس بزرگتر بود مرا تهدید کرد که به معلم می‌گوید، با چهره‌ای نگران منتظر آمدن معلم بودم.

وقتی در کلاس باز و معلم وارد شد اضطراب داشتم هر لحظه فکر می‌کردم معلم از کلاس اخراجم می‌کند اما برخلاف تصورم وقتی معلم نقاشی‌ها را دید و متوجه شد که همه نقاشی‌ها را من کشیده‌ام به جای تنبیه، تشویقم کرد و بچه‌های کلاس برایم دست زدند این نخستین بار بود که کلمه تشویق را با همه جانم حس می‌کردم برای هر انسانی از شیرخوارگی تا بزرگسالی تشویق حس خوبی را در وجودش القا می‌کند و با این کار کوچک بود که مسیر زندگی‌ام به کلی تغییر پیدا کرد و اگر آن روز معلم‌مان مرا تشویق نمی‌کرد ممکن بود راه دیگری را انتخاب کنم؛ از آنجا بود که به طور جدی همه فکرم ورود به دنیای نقاشی شد.

وی ادامه می‌دهد: با دیدن تابلوهای سینما و پلاکاردهای نصب شده سر در مغازه‌ها سعی می‌کردم تصویر‌سازی ذهنی کرده و آن را نقاشی کنم. بعد از گرفتن سیکل با اشتیاق به هنرستان هنرهای زیبای تهران آمده و درسم را ادامه دادم بعد از گرفتن مدرک دیپلم چون علاقه زیادی به رشته معلمی داشتم به استخدام آموزش و پرورش در آمده و به عنوان معلم روستا به آذربایجان غربی رفتم.

محیط روستا او را با واژه زندگی بیشتر آشنا می‌کرد. ایده‌های ذهنی‌اش الهام گرفته از طبیعت و مناظر روستایی بود. ذهن خلاقش او را تا ورای آنچه که در دل دارد می‌کشاند و سفر به اعماق آرزوها برایش محیط سازنده‌ای را شکل داده بود تا بتواند در این خلوت خودخواسته هنرمندی با آثار ماندگار و جاودان باشد.

صندوقی می‌افزاید: در روستا که بودم فقط مطالعه می‌کردم و نقاشی از طبیعت بهترین سرگرمی‌ام شده بود. 3 سال از بهترین روزهای عمرم را کنار دانش‌آموزان روستا در آذربایجان غربی گذراندم و از پایه اول تا پنجم تدریس می‌کردم زمانی که قصد بازگشت داشتم تمام دانش‌آموزانم را با خطی خوش به آینده‌ای درخشان سپرده و راهی سفری دوباره شدم. دو سال هم در ساوه بودم و در این شهر در سال 48 زمانی که جوانی 23 ساله بودم ازدواج کردم. بعد از آن به تهران آمده در انستیتو تربیت مربیان امور هنری که وابسته به آموزش و پرورش بود مشغول به کار شدم. دانشجوی ممتاز بودم و زمانی که از هنرهای 7 گانه فارغ‌التحصیل شدم به من وعده بورس مطالعاتی در فرانسه و ایتالیا دادند که متأسفانه محقق نشد. در تهران ماندگار شدم و چون برای هنر، نقاشی و قلم حرمت قائل بودم دیگر هیچ تصویری را طراحی نمی‌کردم.

هنر برای هنر

برای هنر ارزشی خاص قائل بود. دلش نمی‌خواست برای پول هنرش را به حراج گذاشته و بفروشد. از یک سو خانه استیجاری، فرزندان، تکفل والدین و... عرصه را بر او تنگ می‌کردند اما باز هم هنر را برای هنر می‌دانست تا اینکه یک روز تمثالی کشید و به مغازه قاب‌سازی برد با فروش آن اجاره خانه یک ماه را پرداخت اما باز هم معتقد بود هنر قداست دارد و نباید برای پول کار کرد. از سال 53 به طور جدی شروع به کار کرد و سفارش‌هایی را می‌پذیرفت.

این تصویرگر کتاب‌های درسی می‌گوید: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کتاب قصه‌های قرآنی را به سفارش امام خمینی(ره) طراحی کردم و زمانی که از کارم استقبال شد به عنوان یک تصویرگر کتاب شناخته شدم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کارم وارد مرحله جدیدی شد و تقریباً تمام شخصیت‌های اسلامی و چهره‌های مذهبی را نقاشی کردم. از سال 66 بود که وارد دفتر چاپ و توزیع کتاب‌های درسی شده و نقاشی کتاب‌های درسی را به عهده گرفتم. در کتاب‌های درسی ماندگارترین اثرم نقاشی‌های معروف اصحاب فیل است و تقریباً همه افراد من را با تصویر چهره امیر کبیر می‌شناسند. خیلی از نویسنده‌های معاصر می‌گویند: «نخستین عشق و علاقه به کتاب و کتابخوانی با دیدن نقاشی‌های من در آن‌ها به وجود آمده است.»

تمام توجهم را به سمت جوانان و نوجوانان جلب کردم و دوست داشتم اثری ماندگار و تأثیرگذار برایشان طراحی کنم. چون آن‌ها آینده‌سازان کشور هستند و به نوعی باید آینده‌نگری را در نقاشی‌هایم نشان می‌دادم.

وی ادامه می‌دهد: وقتی می‌دیدم تمام نقاشی‌هایم در همه نقاط ایران حتی در دنیا به عنوان کتاب درسی مورد استقبال قرار می‌گیرد حس خوبی را تجربه می‌کردم چون این نقاشی‌ها دست پرورده خودم بود که به همه نقاط دنیا سرک می‌کشید. درواقع نیمی از شخصیت من بود. به همین خاطر با عشق و علاقه کار می‌کردم. علی رغم کار زیاد و وقت اندکی که داشتم سعی می‌کردم بهترین کار را ارائه دهم.

خلاقیت در هنر

جنگ بود و شهرها موشک باران می‌شدند که تصمیم گرفت برای نوجوانان و جوانان آن زمان فکری نو بیندیشد. پیشنهاد داد تا در کتاب زبان انگلیسی تصاویر به صورت کاریکاتور نقاشی شود که در آن شرایط متشنج جوانان با فکری باز به تحصیل ادامه دهند. این طرح مورد توجه قرار گرفت و موجب شاد شدن روحیه جوانان زمان جنگ شد.

این تصویرگر کتاب‌های درسی از مشکلاتی که در کار وجود دارد می‌گوید و ادامه می‌دهد: ‌گاهی اوقات در کار نظرات مخالف و موافق موجب پیش آمدن مشکلات می‌شد با اینکه اغلب آن‌ها افرادی باسواد و آگاه بودند اما سواد بصری نداشتند. در عصر جدید تمام کارها با رایانه پیش می‌رود و با تکنولوژی جدید و دیجیتالی شدن وسایل کار سریع‌تر و بهتر شده است اما حال و هوای هنری ندارد و این موضوع کمی علاقه‌ها و انگیزه‌ها را کمرنگ کرده است به هر حال دوره زندگی ماشینی است و باید مدرنیته را پذیرفت درست است که مدرن بودن و تجدد مهم است اما باید با توجه به شرایط کار کرد و موقعیت‌ها را در نظر گرفت.

کار مدرن در جایگاه خود ارزشمند است اما نه برای کتاب‌های درسی، این نوع طراحی‌ها برای کتاب‌های غیرآموزشی و تخیلی مناسب‌تر است. در کشورمان فکر و ایده‌های خوبی وجود دارد اما از نظر تکنولوژی و صحافی کشورهای دیگر بالاتر هستند اما از نظر نقاشی و طراحی تقریباً برابری می‌کنیم وقتی کارهایم را در نمایشگاهی در ایتالیا گذاشته بودم بازدیدکنندگان تصور نمی‌کردند کار فردی است و خیال می‌کردند این تصاویر کار یک گروه باشد.

جاودانگی ها

بزرگترین آرزوی یک هنرمند جاودانگی قبل از مرگ است. این جمله را می‌گوید و ادامه می‌دهد: می‌خواهم تا زمانی که زنده هستم چند نمایشگاه برپا کنم و کتاب بنویسم تا ردپایی از خود باقی گذارم و کاری ماندگار ارائه دهم. تمام دلگرمی و دلخوشی‌ام همین نقاشی‌ها هستند الان برای دل خودم نقاشی می‌کشم. در تصاویری که برای نوجوانان طراحی می‌کردم سعی‌ام این بوده از رنگهای خالص استفاده کنم تا بچه‌ها با مفهوم رنگها آشنا شوند چون نوجوانان وجودشان خالص است و یکرنگ و بی‌ریا هستند. همه رنگها زیبایی خاصی دارند اما در میان آن‌ها رنگ فیروزه‌ای جلوه‌ای خاص دارد و بیانگر فرهنگ شرقی است.

وقتی در کویر یک گنبد فیروزه‌ای نمایان می‌شود نمایی زیبا دارد. برای اثر خلقی نو و جاودانه باید در ابتدا طرح را مجسم کنم و با قوه تخیل و هنر تجسمی به آن بپردازم. آنجا که اوج داستان قصه است و زمانی که به نقطه طلایی قصه می‌رسم نقاشی را شروع می‌کنم تا تأثیر‌گذار باشد. نقاشی، صبور و با حوصله‌ام کرده است که این دو ویژگی نعمتی بزرگ است. نقاشی در روابط اجتماعی، تربیت فرزندان و ارتباطات خانوادگی‌ام نیز تأثیرگذاربوده و نکاتی را به من یاد داده است. ازدواج با همسرم را رنگ صورتی زده‌ام، کودکی‌هایم سبز و میانسالی را به رنگ زرد تجسم می‌کنم. تولد برایم رنگ قرمز و رنگ زندگی است و مفهوم مرگ را با رنگ خاکی بیان می‌کنم. از سوی طرفدارانم نقاش مردمی نام گرفته‌ام که از موهبت تولد تا حلاوت مرگ را به تصویر کشیده‌ام.


۰۱ شهريور ۱۳۹۷